نویسنده: عرفان خسروی




 

 رازگشایی از عجیب ترین خبر ظاهرا علمی این روزها در 9 گام

«یک پژوهش علمی جدید نشان داده که اختاپوس‌ها جانوران فضایی هستند»؛ این متن خبر عجیب و غریبی بود که به سرعت در فضای وب و رسانه‌های رسمی و غیررسمی نقل شد و حتی از بخش‌های خبری تلویزیون خودمان هم پخش شد. اما واقعیت ماجرا چه بود؟

1

«سرپایان دو آبششی (coleoid cephalopods: شامل هشت پاها، اسکوئیدها و مرکب ماهیان) شکارچیانی ماهر و فعال با کارگران رفتاری غنی هستند. آن‌ها بزرگ‌ترین دستگاه عصبی را میان جانوران غیرمهره دار دارند و دارای برخی نوآوری‌های جالب ریخت شناسی دیگر هستند، از جمله چشم دوربین مانند [دارای عدسی و شبکیه ...]، بازوهای گیرنده، جنین شناسی بسیار پیش رفته در نخستین مراحل جنینی و به ویژه دستگاه رنگ پردازی پیچیده و تطبیق پذیر. برای بررسی بنیان‌های مولکولی نوآوری‌های جسمی و مغزی سرپایان، ژنوم [مجموعه DNA] و چندین توالی از ‌ترانسکریپتوم [مجموعه RNA] هشت پای دو خال کالیفرنیایی، octopus bimaculoides، توالی یابی شد. هیچ شاهدی مبنی بر مضاعف شدگی فرضی کل ژنوم [که پیش‌تر برای توجیه پیچیدگی هشت پاها مطرح شده بود] در تبار هشت پاها پیدا نشد ...»

2

این نوشته بخشی از مقاله‌ای است که با عنوان «ژنوم هشت پا و فر گشت نوآوری‌های ریخت شناختی و عصبی سرپایان» در میانه ماه آگوست اخیر (یعنی دو هفته پیش از تاریخ توزیع این شماره دانستنیها) در صفحات 220 تا 224 مجلد مجله nature منتشر شده است. دسترسی به کل متن این مقاله رایگان است و اطلاعات زیست شناختی کسب شده تا پایان دوره‌ی دبیرستان، برای فهمیدن قسمت‌های مهمی از آن کفایت می‌کند. اهمیت این مقاله هم از انتشار آن در مجله nature به روشنی مشهود است، بنابراین پیشنهاد می‌کنم بروید و خودتان آن را مطالعه کنید (از این جا: goo.gl/okdg6n)؛ اما اگر شما هم جزو کسانی هستید که زیست شناسی دبیرستان را گذرانده اید و هیچ از این نوشته سردر نمی‌آورید، می‌توانید به عنوان قربانی نظام آموزشی ناکارآمد، از معلم‌ها، مدرسه و آموزش و پرورش شکایت کنید. به هر حال، این موضوع را عرض کردم تا کسانی که در جریان خبرنویسی علمی از روی دست خارجی‌ها رونویسی می‌کنند، معذور نمانند و گرنه قصد دارم کمی بیش‌تر درباره‌ی این خبر علمی برای شما توضیح دهم.

3

هشت پاها، اسکوئیدها و ماهیان مرکب، نمایندگان زنده‌ی گروهی از نرم تنان «سرپا» یا «پابر سر» (cephalopod: کفالوپود) هستند که «دوآبششی» یا «بی صدف» نامیده می‌شود، زیرا دو آب شش دارند و صدف‌های آن‌ها (که بازمانده از صدف‌های آباء و اجدادی نرم تنان است) به شدت تحلیل رفته و به زیر پوست بدن محدود شده است. به جز این‌ها، ناتیلوس‌ها نیز که صدف‌هایی حلزون مانند و حجره حجره دارند، جزو کفالوپودها محسوب می‌شوند، اما یک پله دورتر از تبار هشت پاها و اسکوئیدها و ماهیان مرکب قرار دارند و برخلاف «بی صدف»‌ها، نه تنها هنوز صدف اجدادی خود را حفظ کرده‌اند، بلکه دستگاه عصبی ساده‌تری نسبت به «بی صدف‌ها» دارند. در حقیقت «بی صدف‌ها» بیش از هر چیز به خاطر هوش و قدرت حل مساله‌شان که ناشی از دستگاه عصبی پیچیده ایشان است، مشهور هستند. دستگاه عصبی آن‌ها به طور همگرا (یعنی به شیوه مشابه اما از مسیری مستقل) به دستگاه عصبی مهره داران شباهت پیدا کرده است. به جز دستگاه عصبی، برخی ویژگی‌های مشابه دیگر سرپایان و مهره داران نیز حاصل فرگشت همگراست، از جمله گردش خون بسته (یعنی خون از سرخ رگ‌ها وارد بافت نمی‌شود، بلکه وارد مویرگ‌ها می‌شود و از مویرگ‌ها وارد سیاهرگ‌ها می‌شود)، چشم‌های دوربینی (یعنی چشم دارای عدسی و شبکیه و قرنیه که در شماره‌ی 133 دانستنیها درباره‌ی فرگشت همگرای آن توضیح داده ایم) و از همه جالب‌تر پیدایش غضروف به عنوان بافتی برای حفاظت از دستگاه عصبی مرکزی یا «مغز» حیوان.

4

همان طور که می‌بینید هیچ کدام از این ویژگی‌ها بی نظیر نیستند، اما با تصور غالب در میان زیست شناسان سنتی تا حد زیادی متباین است. زیست شناسی سنتی (در برابر زیست شناسی فرگشتی) تا حد زیادی وام دار تصویر «نردبان خلقت» بوده است که از دوره‌ی یونان باستان در فلسفه‌ی طبیعی مطرح شده بود و لب کلامش این بود که موجودات زنده به‌ ترتیب پیچیدگی روی پلکان نردبانی نشسته اند که از جمادات آغاز می‌شود و به تدریج پیچیده‌تر می‌شود. در این دیدگاه مسیری خطی از حضیض تا اوج کشیده شده و هر موجودی در پله‌ای از این نردبان، برای خود جایگاهی دارد. به علاوه هرچند پله از این نردبان، به عنوان «مرحله»‌ای (Grade) از سیر پیش رفت موجودات زنده شمرده می‌شوند که واجد «صفت»‌هایی کلی و ذاتی هستند، مثلاً «مرحله خزندگان» شامل حیواناتی می‌شود که عمدتاً «خون سرد» و «خزنده» و «خنگ» و «کند» هستند. عبارت‌هایی مثل «پَست» و «عالی» و «حد واسط» و «حلقه گمشده» نیز به جا مانده از چنین تصویری از سیر پیش رفت جان داران هستند. گرچه زیست شناسی سنتی در برابر زیست شناسی فرگشتی قرار می‌گیرد و قهراً انتظار داریم چنین برداشتی پس از مطرح شدن نظریه فرگشت زیستی از طریق انتخاب طبیعی مردود شمرده شود، اما چنین نشد و عملاً این دیدگاه تا اواخر سده بیستم میلادی، یعنی زمانی که رده بندی‌های فایلوژنتیک سرانجام سرسخت‌ترین زیست شناسان سنتی را نیز شکست دادند، به جای خود باقی بود. در آن سال‌های نه چندان دور، ملغمه‌ای از دو دیدگاه فرگشتی و نردبانی در ذهن و کلام زیست شناسان سنتی حاکم بود و نمود عالی اش همین است که «تصور عمده» ایشان بر این بوده که تنها مهره داران (شبیه‌ترین جانوران به انسان) دستگاه عصبی پیچیده دارند و بقیه‌ی جانوران به حکم تبعید از جایگاه مهره داران، «لابد» نمی‌باید که دستگاه عصبی پیچیده‌ای داشته باشند. این دیدگاه گرچه فحوای غالب کلام طبیعی دانان بود، اما به شدت نیز ضد طبیعت بود، چرا که عملاً با آن چه که در طبیعت دیده می‌شد (یعنی دستگاه عصبی پیچیده سرپایان) تعارض داشت. هر وقت هم که چنین تعارضی پررنگ می‌شد، موجوداتی که واجد چنین تعارضی بودند، به عنوان نمونه‌هایی «استثنایی» و «فوق طبیعی» مطرح می‌شدند و به این ‌ترتیب، این جریان «ضد طبیعی» هم چنان با قدرت بر سر جای بود.

5

اما زیست شناسی فرگشتی سرانجام با از جای کندن «رده بندی»‌های سنتی که کمابیش وامدار همان نگاه نردبانی بودند، رده بندی فایلوژنتیک را جایگزین آن‌ها کرد که مهم‌ترین دستاوردش، جایگزینی تصویر «پیش رفت نردبانی» یا «تنوع شاخه شاخه» حیات بود. در این دیدگاه دوم، جانوران اساساً در حال زایش تنوع و دگرگونی دائمی هستند و به این لحاظ تفاوت یافتن آن‌ها با یکدیگر امری ذاتی است و برخلاف گذشته، قرار نیست فی المثل همه‌ی خزنده‌ها «خون سرد» یا همه‌ی جانوران بی مهره، «پست» و «ابتدایی» باشند. یکی از تبعات فرض گرفتن تغییر دائمی جان داران نیز همین است که اگر دو شاخه مختلف از جان داران، به دلیل شباهت در نیازها و شیوه زندگی، ویژگی‌های مشابهی پیدا کردند، عجیب و غیرطبیعی نیست، زیرا قانونی طبیعی وجود ندارد که خزندگان را از خون گرم شدن و نرم تنان را از هوشمند شدن منع بکند. به علاوه هرچقدر هم این تغییرات در گروهی گسترده و عمیق باشد، آن گروه به عنوان شاخه‌ای جدا از خویشاوندان نزدیکش تفکیک نمی‌شود، مثلاً کسی خفاش‌ها را به دلیل توانایی پرواز یا نهنگ‌ها و دلفین‌ها را به دلیل بدن ماهی مانندشان از پستانداران جدا نمی‌کند.

6

اگر شما هم جزو آن دسته از خوانندگانی هستید که با خواندن مقدمه این یادداشت قصد کرده اید از نظام آموزشی شکایت کنید، بدنیست بدانید یکی از جاهایی که هنوز خبر این تغییر عمده در نگرش زیستی را دریافت نکرده، همین نظام آموزشی حاکم بر مدرسه‌های ایران است. نظام آموزشی المپیاد زیست شناسی ما البته در این میان استثناست، زیرا باید دانش آموزانی را تربیت کند که به نبردی علمی با هماوردهای بین المللی بروند، بنابراین به سرعت خود را با آخرین دستاوردهای علمی منطبق کرده؛ هرچند حتی همین نظام آموزشی المپیادهای علمی ما هم، هم چنان در همسایگی و زیر سایه نظامی بزرگ‌تر می‌زید که به جای آمادگی برای رقابت علمی بین المللی، به رقابتی نازل در حد منطقه و شهرستان و استان و نصب پارچه‌های تبریک و تفاخر بسنده می‌کند و نهایتاً همان نظام کنکوری پلید و انسان کُش را به رسمیت می‌شناسد. اما ما تنها بی نصیبان عالم از علم روز نیستیم.

7

رسانه‌های زرد که نیم نگاهی نیز به ماجرای علم دارند، یکی از عمده‌ترین تولیدکنندگان شبه علم هستند که هرگز اجازه‌ی عبور دانه‌های علم را از میان صافی‌های ریزه خواری خود نمی‌دهند. این طوری است که خبر مقاله مذکور درباره‌ی ژنوم هشت پا، در پایگاه اینترنتی metro به این صورت درمی آید: «هشت پاها «بیگانه اند»...» در نخستین خط این خبر می‌خوانیم: «قصد ما ترساندن شما نیست، اما دانشمندان اقرار کرده اند که هشت پاها آن قدر عجیبند که ذاتاً بیگانه به حساب می‌آیند. نخستین توالی یابی کامل ژنوم [آن‌ها] نشان داده که هشت پاها کاملاً با بقیه جانوران متفاوت هستند- و ژنوم آن‌ها سطوح بالایی از پیچیدگی را با 33.000 پروتئین نشان می‌دهد که بیش‌تر از [پروتئین‌های] انسان است». در ادامه همین متن می‌خوانیم: «پژوهشگر آمریکایی، دکتر کلیفتون راگزدل از دانشگاه شیکاگو گفت: هشت پاها کاملاً متفاوت از بقیه‌ی جانوران به نظر می‌رسند، حتی با وجود هشت بازوی چسبنده، مغز بزرگ و توانایی‌های هوشمندان حل مساله، نسبت به بقیه نرم تنان هم متفاوتند. جانورشناس در گذشته بریتانیایی، مارتین ولز گفته بود که هشت پاها بیگانه [= فضایی] هستند، به این ترتیب، باید گفت مقاله ما نخستین ژنوم توالی یابی شده یک بیگانه را توصیف کرده است».
(منبع: goo.gl/dv6Ycl) نام کسی که این جمله‌ها را به metro گفته، هشتمین نام از میان 9 نویسنده مقاله‌ی ژنوم هشت پا در nature است. دلایل مختلفی برای این سخنان می‌توان در نظر گرفت که در خوش بینانه‌ترین حالت تنها اشاره به استعاره‌ای نامعمول از قول زیست شناسی دیگر است. پیش از این نیز در ادبیات علمی برای تأکید بر عجیب بودن و متفاوت بودن جانورانی مثل سرپایان از عبارت «بیگانه‌ها» [یعنی فضاهایی] برای آن‌ها استفاده می‌شد و البته هیچ کسی هم نبود که این استعاره و کنایه را جدی بگیرد. مثال معروفش هم مستند مشهور Aliens of the Deep ساخت دیزنی در سال 2005 است که درباره‌ی زندگی جانوران اعماق دریاها ساخته شده است. اگر هم بخواهیم بدبینانه به گفته‌های آقای راگزدل نگاه کنیم، موضوعاتی مربوط به منافع ثانویه پژوهش علمی (شهرت، کسب درآمد، اخذ حمایت مالی و رقابت ناسالم با دیگر پژوهشگران) به ذهن خطور می‌کند. به ویژه تأکید روی عدد 33.000 پروتئین که اتفاقاً عدد چندان بزرگی محسوب نمی‌شود، نشان می‌دهد میان سطرهای این گزارش، خطوطی از فریب هم وجود دارد.

8

به هر روی، دلیل این گفته‌ها هرچه که باشد، اشتباه سایت مترو به سرعت در خبرگزاری‌های دیگر نقل شد و البته در کمتر از 24 ساعت واکنش‌هایی جدی نسبت به آن در سایت خبری علمی دیده شد. برای مثال پایگاه علمی «از کوارک‌ها تا کوآزارها» پاسخی را با این عنوان منتشر کرد: «درس اول فرگشت: نه، هشت پا بیگانه نیست» (این جا: goo.gl/fKDF9F).

9

اما طبق معمول همیشه (یادداشت شماره پیش را که به خاطر دارید)، کسانی نشسته اند که به دنبال زردترین خبرهای شبه علمی و نقل بی پایه‌ترین حرف‌های قلمبه در محیط اینترنت فارسی زبان هستند. این‌ها نه دغدغه‌ی علم دارند، نه در جست و جوی نقد روایت‌های علمی هستند، بلکه تنها به کلیلک و لایک و پلاس می‌اندیشند. این خبر هم به سرعت توسط همین گروه رصد شد و هم از پایگاه‌های خبری خارج نشین و «مدعی» سردرآورد (این جا: goo.gl/ASOeZX)، هم از خبرگزاری‌های داخلی (مثل این جا: googl/QN و googl/MLhatc)؛ آن هم با عباراتی که جز با زبان زد «یک کلاغ چهل کلاغ» نمی‌توان دگرگونی آن‌ها را نسبت به نسخه‌ی خارجی توجیه کرد: «دانشمندان کشف کردند که اختاپوس از نظر خلقت بسیار عجیب و پیچیده است و آزمایش دی ان ای، دانشمندان را به این نتیجه رسانده که این موجود زمینی نیست». ببینید که چطور عبارتی استعاری زیردست خبرنویس‌های بی استعاد داخلی دگردیسی یافته و بوی توطئه از آن شنیده می‌شود (ما این جمله را با همان اغلاطی که در پایگاه خبری «دولت بهار» آمده بود، نقل می‌کنیم): «مارتین ولز حیوان شناس انگلیسی نیز پیش از مرگش گفته بود که اختاپوس یک موجود فضایی است و حالا پژوهش‌های اخیر دانشمندان پس از بررسی توالی ژنوم اختاپوس اظهارات او را تقویت می‌کند.» خبر کذایی با این عبارت پایان می‌گیرد که «دانشمندان تخمین می‌زنند که ژنوم اختاپوس شامل 2/7 میلیارد جفت دی ان‌ای باشد». توجه کنید که به جای فلان عدد جفت باز آلی سازنده دی ان ای، نوشته فلان عدد دی ان ای، همین نقل نادرست کافی است تا عمق این ماجرا دست مان بیاید. گویا این رسم همیشگی خبرنویسی علمی در کشور ماست و البته همین نیز نشان می‌دهد که علم کجای کار ماست.
منبع مقاله :
نشریه‌ی دانستنیها همشهری، شماره‌ی 136